جدول جو
جدول جو

معنی دهان کجی - جستجوی لغت در جدول جو

دهان کجی
(دَ کَ)
عمل خمانیدن دهان. (یادداشت مؤلف) ، کنایه است از لجبازی و نشان دادن مخالفت و ناسازگاری خود با کسی یا چیزی. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به دهن کجی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دهن کجی
تصویر دهن کجی
کج کردن دهان، کنایه از مخالفت با کسی، کنایه از خلاف میل کسی رفتار کردن از روی لجبازی
فرهنگ فارسی عمید
(دَ هََ کَ)
لوچه پیچک. عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی. ادا. شکلک. عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را بر کسی کج کردن به نشانۀ اینکه تو بدین صورت و شکلی. (یادداشت مؤلف).
- دهن کجی کردن به کسی، خود را به طور استهزا شبیه او نمودن. شبیه او ساختن. شکلک او را در آوردن. (یادداشت مؤلف).
- ، عکس العمل مخالف نشان دادن کسی را، به رغم میل و خواست کسانی یا کسی رفتار کردن
لغت نامه دهخدا
(دَ کَ)
لوش. (لغت فرس اسدی). دهن کج. کج دهان
لغت نامه دهخدا
عملی که کودکان کنند، استهزاء، کسی را با کج کردن دهان و ادا شکلک، و غیره مسخره کند
فرهنگ لغت هوشیار